شادی در اسلام
انسان به طور فطري از غم گريزان و به سوي شادي در حرکت است. شادي و نشاط نه تنها بر روح و روان انسان، بلکه بر جسم او نيز تأثير مي گذارد. در تبيين جايگاه شادي در اسلام، بايد گفت که اصل شاد زيستن در اسلام، مورد پذيرش، بلکه تأکيد است. امام علي عليه السلام مي فرمايد: «شادي، انبساط خاطر و نشاط مي آورد و غم، گرفتگي خاطر و دل گيري(ري شهري، ميزان الحکمه، ج 6، ص 2449.) و نيز فرمود: «کسي که شاديش کم باشد، آسايش او در مردن باشد.( همان.)
امام صادق عليه السلام مي فرمايد: «هر که به چهره برادر خود لبخند زند، آن لبخند براي او حسنه اي باشد(همان، ج 7، ص 3225.)
نگاه به شادي در دو تفکر
الف) گروهي اعتقاد دارند که شادماني و نشاط، مطلق بوده، هيچ حد و مرزي را نمي شناسد و با هر وسيله اي و با هر ابزار و شيوه اي، مي توان به شکار شادي و شادماني رفت؛ هر کاري مجاز است؛ هر نوع ترانه و رقصي، رواست و هر گونه گفتن و خنديدن و خنداندن، درست است. اين گروه، معتقد به «اصالت لذت» بوده، هر لذت و هر شادي را با هر عاملي تجويز مي کنند.
ب) گروهي ديگر، شادي ها و تفريحات را قانونمند مي دانند و در مرز «بايدها» و حلال تفسير مي کنند. آنان، هر نوع شادي و تفريحي را مجاز نمي شمارند و در يک کلمه، «تفريحات سالم» را باور دارند تا از اين طريق، مرز حرمت و آبروي خود و ديگران محفوظ بماند و شادي، خنده و تفريحات آنان، به ديگران صدمه اي وارد نسازد.
به نظر اين گروه، خنده، شادي و لذت، خوب است؛ اما نه با آزار و اذيت ديگران و شادماني خوب است؛ اما نه با زير پا گذاشتن قوانين و مقررات اجتماعي و الهي.
از ديد اين گروه، همان گونه که اگر «آزادي»، قانونمند و هدفدار نباشد، مي تواند جامعه را به هرج و مرج بکشاند، شادي ها و تفريحات نيز اين گونه اند.
با توجه به منابع ديني، يعني قرآن و سيره پيشوايان معصوم، دين اسلام موافق نشاط و شادي بوده، علاوه برآن که آدمي را از تنبلي رهانده، سرزنده و سر حال مي سازد; البته اين شادي، افراطي و تفريطي نبوده، بلکه درچارچوب نگاه تعديلي قابل رهيابي است.
نکته : خنده، شوخي، تبسم، فرح، مزاح و… به عنوان يکي از مصاديق شادي است که در تعابير متون ديني به چشم مي خورد. مااينجا به حد و مرز شادي از ديدگاه اسلام مي پردازيم.
مرز شادي و نشاط و خنده
براساس هدف و فرجام زندگي، شادي و نشاط از ديدگاه اسلام داراي حد و مرز مي باشد . محتوا و قالب شادي و نشاط و عوامل آن نبايد با روح توحيدي و انساني که دين اسلام مطرح کرده است، در تضاد و تنافي باشد; زيرا هر پديده اي که انسان را از آرمان و غايت اصلي خويش دور سازد، به هيچ وجه مقبول اسلام نخواهد بود . بنابراين پديده شادي و نشاط و عوامل آن به عنوان يک نياز اساسي و ضروري تا حدي روا و مجاز مي باشد که علاوه بر آن که مانع نيل انسان به هدف اصلي اش نگردد، بلکه در رسيدن به آن مددکار وي باشد; از اين رو بسياري از انديشمندان مسلمان معتقدند: از آن جا که انسان در انجام هر رفتار ارادي، انگيزه و هدفي راپي مي گيرد، (اخلاق اسلامي، ص 98 - 99; اخلاق الهي، ج 5، ص 238 .)شادي و نشاط به عنوان يک رفتار، از اين قاعده مستثنا نبوده، هدف و انگيزه اي در آن دنبال مي شود .
در اين پديده، اگر انگيزه و هدف، حق و در راستاي هدف اصلي زندگي آدمي باشد، اين پديده حق، مفيد و سودمند خواهد بود و اگر انگيزه و هدف باطل در آن نهفته باشد و در برابر هدف اساسي زندگي انسان باشد، اين پديده، باطل و مضر خواهد بود; بنابراين مي توان مرز شادي و نشاط را انگيزه و هدف آن دانست .
مزاح و شوخي که يکي از عوامل برجسته شادي است، اگر به سبک سري، بي شرمي و گستاخي بياميزد، «هزل » ناميده مي شود که در اسلام مطرود است و اگر به تحقير و بدگويي و ناسزا آميخته گردد، آن را «هجو» مي خوانند و اين نيز در اسلام نهي شده است، يکي از صحابيان از رسول خدا پرسيد: «آيا اگر با دوستان خود شوخي کنيم و بخنديم، اشکالي دارد؟ حضرت فرمود: اگر سخن ناشايستي در ميان نباشد، اشکالي ندارد (کافي، ج 2، ص 663; تحف العقول، ص 323) .)
همچنين اگر شوخي درست از حد خارج شود و به بيهودگي يا زياده روي بينجامد، باز از نظر اسلام عملي ناپسند خواهد بود; همان طور که اميرمؤمنان علي - عليه السلام - مي فرمايد: «هر کس بسيار شوخي کند، وقار و سنگيني او کم مي شود» . (غررالحکم، ص 222 .) امام صادق - عليه السلام - مي فرمايد: «زياد شوخي کردن، آبرو را مي برد» . (کافي، ج 2، ص 665 .)
خنده و تبسم که از عوامل ديگر نشاط و شادي است، بايد صادقانه بوده، شخصيت آدمي را لکه دار نسازد . خنده از نظر اسلام، آن گاه مؤثر و مفيد است که به شخصيت ديگران لطمه وارد نياورد . خنده، با انگيزه آزردن، اهانت و تحقير ديگري، حکم حرمت آزار شخص مؤمن را دارد و به شدت از آن نهي شده و حرام است . وقتي براي مؤمن، احترامي برتر از کعبه را بر شمرده اند، به خوبي روشن مي شود که اهانت و تحقير او، چه اندازه نکوهيده است . (اخلاق الهي، ج 5، ص 256 -)
قالب هاي نشاط و شادي و عوامل آن نيز بايد در شان مقام انسان و آرمان هاي والاي او باشد; زيرا گاه محتوايي مفيد، در قالبي نامناسب نتيجه اثرگذاري را معکوس خواهد کرد و به همين دليل در روايات، قهقهه از شيطان تلقي (کافي، ج 2، ص 664) و تبسم بهترين خنده دانسته شده است . (غررالحکم، ص 222) زمان و مکان نشاط و شادي نيز بايد با آن متناسب باشد; زيرا اگر اين تناسب برقرار نباشد، بسيار ناپسند و زشت خواهد بود . مزاح و بذله گويي در مراسم سوگواري و مکان هاي مقدس ناپسند است (اخلاق الهي، ج 5، ص 258 - 259) و در خصوص مکان و زمان خنده از رسول اکرم - صلي الله عليه و اله - نقل شده است: «کسي که بر جنازه اي بخندد، خداوند در روز قيامت پيش چشم همه، به او اهانت مي کند و دعايش اجابت نمي شود و کسي که در گورستان بخندد، باز مي گردد، در حالي که سختي بزرگي همانند کوه احد، براي اوست » . (همان)
در اينجا به بعضي از روايات در باب حد و مرز خنده و شادي اشاره مي کنيم.
1- خنده و شادي نبايدموجب آبروي ريزي ديگران شود.
عنبسه عابد گويد: از امام صادق (ع) شنيدم كه مىفرمود: خنده زياد آبرو را مىبرد.( اصول كافى، ص 632( باب الدعابة و الضحك).)
2- خنده و شادي بدون علت نباشد.
امام صادق (ع) فرمود: خنده بدون سبب نشانه نادانى است(اصول كافى، ص 622( باب الدّعابة و الضّحك).)
همچنين امام جعفر صادق (ع) فرمود: چه بسيارند كسانى كه خنده بيهوده مىكنند و گريه آنها در روز قيامت زياد است، و چه بسيارند كسانى كه از خوف خدا زياد گريه مىكنند و در روز قيامت در بهشت خنده و شادى آنان زياد است(عيون اخبار الرضا، ص 179.)
وهمچنين امام صادق (ع) فرمود: سه چيز مورد غضب شديد خداست: 1- خوابيدن بدون شبزندهدارى. 2- خنده بدون علّت. 3- غذا خوردن از روى سيرى(خصال صدوق، ج 1، ص 44.)
3- خنده و شادي موجب گستاخي طرف مقابل بر تو نشود.
امام صادق (ع) فرمود: مجادله نكن، زيرا آبروى تو مىرود، و شوخى نكن كه نسبت به تو گستاخ مىشوند(اصول كافى، ج2 ص 632( باب الدعابة و الضحك).)
در حديث ديگرى از امام صادق عليه السلام مىخوانيم كه فرمود: «لا تُمازِحْ فَيُجْتَرَءُ عَلَيْكَ؛ مزاح مكن كه افراد بر تو جرى و جسور نمىشوند»( همان، صفحه 665، حديث 18.)
4- خنده و شادي همراه لهونباشد
امام جعفر صادق (ع) فرمود: چه بسيارند كسانى كه خنده بيهوده مىكنند و گريه آنها در روز قيامت زياد است، و چه بسيارند كسانى كه از خوف خدا زياد گريه مىكنند و در روز قيامت در بهشت خنده و شادى آنان زياد است(عيون اخبار الرضا، ص 179.)
5- خنده و شادي لطمه به وقار و ابهت تو نزند.
امام علي عليه السلام مي فرمايد: «وقار خود را در برابر خوشمزگي ها و حکايت هاي مضحک و ياوه ها و هرزه گويي ها حفظ کنيد»( ري شهري، ميزان الحکمه، همان، ج 7، ص 3229.)
در حديثى از امام صادق عليه السلام مىخوانيم: «ايَّاكُمْ وَ الْمَزاحَ فَانَّهُ يَذْهَبُ بِماءِ الْوَجْهِ وَ مَهابَةِ الرِّجالِ؛ از مزاح بپرهيزيد كه آبرو و ابهّت انسان را مىبرد».( اصول كافى، جلد 2، صفحه 665، حديث 16.)
6- خنده و شادي براي احياي حق يا از بين رفتن باطل باشد.
امام علي(ع) در نامهاي به «عبدالله بن عباس» ميفرمايد: «اما بعد، انسان گاهي مسرور ميشود به خاطر رسيدن به چيزي که هرگز از دستش نميرفت و گاهي محزون ميشود به خاطر از دست دادن چيزي که هرگز به آن نميرسد. پس بايد شادي تو به خاطر احياي حق يا نابودي باطل باشد.»
7- خنده و شادي در مجالس جشنها و اعياد اسلامي باشد
يکي از شاديهاي مثبت و پسنديده، خنده و شادي در مجالس جشن و سرور به مناسبت روزهاي شادي معصومان(ع) است، مانند: سالروز ميلاد پيامبر اکرم(ص) و مواليد ائمه معصومين(ع) و مناسبتهايي مانند: عيد مبعث، عيد فطر، عيد قربان، عيد غدير و….
امام رضا(ع) به ريان بن شبيب فرمود: «اگر دوست داري در درجات عاليه بهشت با ما باشي، به حزن ما محزون و به شادي ما شاد باش!»
-8 خنده و شادي نبايد در حدي باشد که سخنان جدي بي ارزش شود.
كسانى كه زياد شوخى مىكنند سخنان جدى آنها از ارزش مىافتد، و مردم سخنان آنان را به عنوان جدّى قبول نمىكنند، چنانكه در حديث اميرمؤمنان على عليه السلام وارد شده است «مَنْ كَثُرَ هَزْلُهُ بَطَلَ جِدُّهُ؛ كسى كه شوخىاش زياد شود، جدّىاش باطل مىشود»( غررالحكم، شماره 8356، جلد 5، صفحه 279.)
بنابر آنچه در اين روايات كوتاه و پر معنى آمده است، مزاح امرى است بسيار پيچيده، و گاه شوخىها از جدىها جدىتر است، و به تعبير ديگر، مزاح بسيار ظريف و شكننده است، و اگر از حساب و كتاب خارج شود، آثار آن بسيار ويرانگر و مخرّب است. مزاح مىتواند آبرو و شخصيت انسان را بر باد دهد، سبب عداوت و دشمنى گردد، و مانند دشنام تأثير سوء بگذارد و موجب جرئت و جسارت افراد نادان بر انسان گردد.
اگر مزاح در حد اعتدال و صرفاً براى ادخال سرور و شادمانى در قلب مؤمن و رفع خستگىها و اندوهها باشد، و تمام جهات شرعى در آن رعايت گردد به يقينمطلوب است و مورد رضاى خدا.
ولى اگر مزاح به قصد انتقام جويى و بردن آبروى اشخاص، و اعمال كينه توزى است، مخصوصاً در مواردى كه از طريق جدى، اين كارها امكانپذير نيست، و گروهى به شوخى و مزاح براى رسيدن به اهداف شيطانى خود پناه مىبرند، بدون شك مبغوض و منفور، و گاه از دشنام هم بدتر است.
همچنين اگر در مزاح از كلمات ركيك و سخنان سبك و كودكانه استفاده شود بىشك سبب آبروريزى و از بين رفتن شخصيت انسان است.
و نيز اگر مزاح در برابر كسانى كه ظرفيت آن را ندارند و حريم شخصيت اشخاص را نمىشناسند انجام گيرد، اى بسا راه را براى جرئت وجسارت آنها باز مىكند و آنها نيز هر چه بخواهند مىگويند.
اين گونه مزاحها، نه تنها مطلوب نيست، بلكه گاهى در سلك گناهان كبيره قرار مىگيرد.
راهيان راه حق و سالكان الى اللّه و طالبان تهذيب نفس بايد در مورد مزاح به هوش باشند، نه آن را از زندگى حذف كنند، و به صورت انسانى عبوس و خشك و فاقد احساس و محبت در آيند، و نه به وسيله آن آلوده گناهان يا اعمال منافى مروّت گردند، و بسيار ديدهايم كه افرادِ ظاهراً متدين گاهى در جلسات خود به عنوان مزاح و شوخى سخنانى مىگويند يا حكاياتى نقل مىكنند كه گاه غيبت يا تهمت و يا اشاعه فحشاء، و يا سبب ريختن آبروى مسلمانان مىگردد.
از اين گذشته مزاح هر چند هيچ مطلب خلافى در آن نباشد اگر زياد شود غالباً آثار منفى دارد، و به گفته بعضى از بزرگان: «الْمَزاحُ فِى الْكَلامِ كَالْمِلْحِ فِى الطَّعامِ؛ مزاح در سخن مانند نمك در غذاست (كه اگر از حد بگذرد شور، و اگر كم باشد بى نمك مىشود)».
اين نكته نيز حائز اهميت است كه گاه مزاحها، اهداف جدى را تعقيب مىكند، اگر اين هدفهاى جدى، مسايل تربيتى و سازنده باشد بسيار خوب است، مثلًا از طريق شوخى به كسى فهمانده شود كه بايد در امور دينى و اخلاقى كوشا باشد، اين كار بسيار خوبى است، ولى اگر هدفهاى جدى نهفته در مزاح مسايل تخريبى و مفسدهانگيز و انتقامجويى و مانند آن باشد، بسيار زشت و ناجوانمردانه است كه انسان در لباس مزاح آبروى افراد را ببرد و بر شخصيّت آنها ضربه وارد كند.( اخلاق در قرآن، ج3، ص: 170و171 با کمي تغييرات)
منبع : سایت اخلاق و عرفان - پرسمان دانشجویی - نهادنمایندگی مقام معظم رهبری دردانشگاهها
just GOD
صهیونیست = داعش = وهابی = نژاد برتر ...
دیدین گفتم …
دیدین گفتم این سه تا از یه آخور میخورن
اگر مطلبی رو که قبلا تاکید کردم حتما تا آخر بخونید خونده باشین
الان یادتون میاد که
صهیونیست = وهابی = داعش
امروز که تکفیری های داعش پرچم فلسطین رو پا مال کردند
وبه جاش پرچم داعش رو بالا بردند
نظرم برای خودمم ثابت شد
اگر میخاین متوجه حرفم بشید حتما مطلب قبلی رو بخونین
این سه تا درواقع یکی اند
جنود شیطان…
والسلام .
این مطلب رو حتما تا آخر بخونید ...شیعیان و سنی ها کافرند ...
یکی از والیان گروه تروریستی داعش که به دام نیروهای امنیتی عراق افتاده است گفت: « از نگاه ما فقط وهابی ها در امانند.» |
|
|
این مطلب شما رو یاد چیزی نمیندازه؟
این عقیده که < هیچ کس توی دنیا آدم نیست جز ما >
عقیده صهیونیست ها نیست؟؟؟؟؟؟؟
اینکه همه باید بمیرند و یهود که نژاد برتر است باید باقی بماند
<<<<< داعش = صهیونیست = وهابی >>>>>
اینا همگی از یه آخور میخورند
این اسلام نیست
چون حتی ساده ترین مسایل که ریشه ی اسلامه تو اینا وجود نداره
اسلام ناب محمدی صل الله علیه وآله وسلم در زمان جاهلیت
برای بردگان سیاه وتمام حقوقشون ارزش قایل بود
به فرض محال این آدمایی که می کشید گناهکارن
پس چرا عین حیوونهای وحشی می دریدشون؟؟؟؟؟؟؟؟
باید به اینکه اینا گونه ی انسان که نه گونه ی بشر ند شک کرد
جانورشناسان دنیا خواهشا یکم همت کنید
و گونه ی موجودات تازه یافت شده ی تکفیری های داعش که از نظر قیافه بسیارشبیه گونه ی بشرند را شناسایی کنید
اللهم عجل لولیک الفرج
آقا به ما گفتن وقتی دنیا پر از ظلم بشه ظهور میکنید
دیگه بیشتر این …
یعنی بدتر از اینا رو باید ببینیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
به خدا قسم اگر فقط یکی از شب های قدری که گذشت
همه مون همه مون همه مون همه مون همه مون … برای ظهور امام مهربانی ها دعا میکردیم
وضع مون بهتر می شد
اللهم عجل لولیک الفرج
امن یجیب المضطر اذا دعاه ویکشف السو …
هرروز از صبح تا شب بخونیم تا آقا مون بیاد …
همه با هم …
یه دست صدا نداره …
عکس
عکس
طلاب ... مبلیغین ... سربازان امام زمان عج ... توجه کنید
امیر المومنین علی علیه السلام فرمودند :
کسی را که نزدیکانش واگذارند بیگانه او را پذیرا می شود
حکمت 14 نهج البلاغه
وظیفه ی ما سنگین است چون نام سرباز امام زمان عج را یدک می کشیم
اگر فقط به فکر خویش باشیم و
از جوانان و نوجوانان و کودکان جامعه مان غافل شویم
زندگی و عمرشان چراگاه شیطان میشود …
بیایید یا علی گویان …
با عشق …
آستین همت برای تبلیغ دین خدا بالا بزنیم
سربار امام مان نباشیم
و بدانیم که …
با گوشه گیری و انزوا و فقط کنج خلوت گزیدن نمیتوان سربازی کرد
اگر ما بنشینیم …
شیطان و جنودش عزیزانمان را در آغوش میکشند .
فرمایش امیرالمومنین علیه السلام را چون گوشواره آویزه گوش کنیم و به آن عمل کنیم
بیایید دست به دست هم دهیم تا با قوی تر کردن شاخه های ایمان…
سایه ی خدا برسر همگان بیفتد …
و با انتظاری سبز …
مقدمات ظهور آقای مهربان مان را فراهم کنیم .
ان شا الله تعالی .
عزیز دلم ... عاشقانه هایم را می شنوی...
عزیز دلم …
دعا کن که بفهمیم نداریمت …
دعا کن که باور کنیم فقط تویی راه نجات …
دعا کن که عاشقت شویم …
آخر نیک می دانی که عاشق فقط در پی معشوق است …
اگر پیگیرت شویم نیکو فرجام گشته ایم …
ما را خیلی دوست داری …
پس دعا کن که …
عاشقت شویم …
پیگیرت شویم …
مریدت شویم …
خادمت شویم …
فدایت شویم …
سربازت شویم …
و
شهیدت شویم …
آقا جان …
در دعاهایت فقط فرج بخواه …
که فرج تو …
فرج ما ره گم کردگان است …
مولا جان …
مگر تو سرپرست ما نیستی ؟ ؟ ؟ ؟ ؟ ؟ ؟
بیا و راه نشانمان ده که شیطان راهنمایمان شده …
بیا که مضطر مانده ایم …
بیا و راه را نشانمان ده …
که تنها راهی که راه است و چاه نیست …
راهی است که تو می روی …
میگویند دخترها بابایی اند …
.
.
.
ای از پدر مهربان تر …
کودکانه می گویم …
اگر بیایی و راه را از بیراه جدا کنی و دستمان را بگیری …
به راه می آییم …
عشقت سر به راهمان می کند …
دلنوشته